امواج الیوت و هندسه فراکتالی
بخش اول: گذری کوتاه بر اصل امواج الیوت
مبنای این نظریه چرخه و زیرجزهای تکرارشونده در نمودار موج است که در سابقه معاملاتی قرار گرفته و هر زمان که سطح فعالیت کاربران بازار معاملات افزایش یابدتشدید موج صورت میگیرد و زفتار بازار نمود بیشتری در امواج پیدا میکند. این شکلگیری میتواند یک سونامی را ایجاد نماید که تلفیقی از تحلیل چندین موج میباشد و تجلی این قانون در آن کاملا مشهود است. در این میان پیشبینیهای بسیاری از طریق واکاوی امواج میتواند صورت گیرد و مباحثی نظیر ساختارهای فراکتالی مطرح گردد. در ادامه این دسته مقالات توضیحاتی با موضوعیت امواج الیوت و مبانی هندسه فرکتالی ارائه میگردد.
الف) اصل موج الیوت
اصل موج الیوت نوعی تحلیل تکنیکال است که معامله گران برای شناسایی چرخه بازار مالی و پیش بینی روند بازار با شناسایی افراط سرمایهگذار از دیدگاه روانشناسی، بالا رفتن و پایین آمدن قیمتها و سایر عوامل جمعی را مورد تحلیل قرار میدهند. رالف نلسون الیوت (حسابدار حرفه ای ۱۸۷۱)، اصول آن را کشف کرد و ابزارهای تحلیلی را در دهه ۱۹۳۰ توسعه داد. وی ادعا کرد که قیمتهای بازار در الگوهای مشخصی گسترش مییابند، این ادعا امروزه اصل امواج الیوت یا به طور سادهتر موج اصلی نامیده میشود. الیوت نظریه رفتار خود در بازار را در کتاب “اصل موج” در سال ۱۹۳۸ منتشر کرد، و آن را به طور خلاصه در سال ۱۹۳۹ در مجله جهانی فایننشال ارائه داد و تمامی جوانب این موضوع را در اثر خود تحت عنوان “قوانین طبیعت: راز جهان” چاپ نمود. الیوت اظهار داشت: “چون انسان تحت عمل ریتمیک قرار دارد، محاسبات مربوط به فعالیتهای خود را میتوان با توجیه و یقینی غیرقابل انکار، پیش بینی کرد.”
طراحی کلی
اصل موج الیوت بیان میکند که روانشناسی سرمایهگذاری جمعی، یا روانشناسی جمعیت، در توالیهای طبیعی میان خوش بینی و بدبینی حرکت میکند. این نوسانات، الگویی را ایجاد میکنند که در حرکت قیمت بازارها با هر مرتبه، روند یا مقیاس زمانی مشهود است.
در مدل الیوت، همانطور که در تصویر فوق نشان داده شده است، قیمتهای بازار میان یک مرحله کنشی و یک مرحله اصلاحی در همه مقیاسهای زمانی جریان متناوب دارد.
تکانهها همیشه به مجموعه ای از ۵ موج درجه پایین تقسیم میشوند و دوباره میان کاراکتر انگیزشی و اصلاحی متناوب قرار میگیرند، به طوری که امواج ۱، ۳ و ۵ ضربان هستند و امواج ۲ و ۴ امواجی کوچکتر از امواج ۱ و ۳ هستند. در بازار خرس، روند غالب رو به پایین است، بنابراین الگوی معکوس اتفاق میافتد (برای نمونه ضربان موج ۵ رو به پایین و ۳ رو به بالا ). ذکر این نکته ضروری است که امواج انگیزشی همیشه با روند حرکت میکنند، در حالی که امواج اصلاحی در برابر آن حرکت میکنند.
درجه
الگوهایی به ساختارهای ۵ و ۳ موج پیوند میخورند که خود، ساختارهای موج مشابه خود را با افزایش اندازه یا درجه بالاتر تشکیل میدهند. به پایین ترین ۳ از چرخه ایده آل توجه کنید. در اولین دنباله ۵ از موج کوچک، امواج ۱، ۳ و ۵ انگیزشی و تحریکی هستند، در حالی که امواج ۲ و ۴ اصلاحی میباشند. این نشان میدهد که تکانه موج یک درجه بالاتر به سمت بالا است. همچنین این سیگنال از آغاز اولین توالی تصحیحی کوچک سه موج دارد. پس از پنج موج اولیه به بالا و سه موج پایین، دنباله دوباره شروع میشود و هندسه فراکتالی شباهت خود را با توجه به ساختار پنج و سه موج که زیر آن یک درجه بالاتر است، شروع میشود. الگوی انگیزه تکمیل شده شامل ۸۹ موج است، و به دنبال آن یک الگوی تصحیحی تکمیل شده از ۵۵ موج وجود دارد.
هر درجه در الگو، در بازار مالی یک نام دارد. درجهها نسبی هستند؛ آنها با فرم و نه با اندازه یا مدت زمان مطلق تعریف میشوند. امواج در همان درجه ممکن است از اندازه و یا مدت زمانی مربوطه بسیار متفاوت باشند.
طبقه بندی یک موج در هر درجه خاص میتواند متفاوت باشد، اگرچه متخصصان عموماً با ترتیب استاندارد درجهها (مدت زمان تقریبی داده شده) متفق النظر میباشند:
- سوپر سیکل بزرگ (Grand supercycle): چند قرن
- سوپر سیکل (Supercycle): چند دهه (حدود ۴۰-۷۰ سال)
- سیکل (Cycle): یک سال تا چند سال (یا حتی چندین دهه تحت الحاق الیوت)
- اولیه (Primary): چند ماه تا چند سال
- متوسط (Intermediate): هفتهها تا ماهها
- مینور (Minor): هفتهها
- مینت (Minute): روزها
- Minuette: ساعتها
- Subminuette: دقیقهها
تشخیص الگو و فراکتالها
مدل بازار الیوت به شدت به بررسی نمودارهای قیمت اعتماد دارد. متخصصان و کارشناسان روندهای در حال توسعه را برای تفکیک امواج و ساختارهای موج مطالعه میکنند و تشخیص میدهند که قیمتها در مرحله بعد چه رفتاری دارند. بنابراین استفاده از اصل موج نوعی شناخت الگو است.
ساختارهای الیوت توصیف شده در بالا، با تعاریف ارائه شده از فراکتالها مطابقت دارند ( الگوهای خود مشابه در هر درجه از روند ظاهر میشوند). ریاضیدانانی نظیر مندلبورت و هادسن میگویند، دقیقاً همانطور که در طبیعت، شکستگیهای طبیعی اتفاق میافتند و با گذشت زمان پیچیده تر میشوند، مدل برگرفته از اصل موج الیوت نشان میدهد که روانشناسی جمعی انسان در الگوهای طبیعی، از طریق تصمیم گیریهای خرید و فروش منعکس شده در قیمتهای بازار، شکل میگیرد: “گویا ما به نوعی برنامه ریزی شده ایم؛ توسط ریاضیات. سواحل، کهکشان، دانههای برف یا انسان؛ همه ما به همان نظم محدود میشویم. ”
نقد
این فرض که بازارها در الگوهای قابل تشخیص باز میشوند با فرضیه کارآمد بازار مغایر است و بیان میکند که نمیتوان از دادههای بازار مانند حرکت میانگین و حجم، رفتار ان را پیشبینی نمود.
بنوئد ماندلبروت این سوال را مطرح کرده است که آیا امواج الیوت میتوانند بازارهای مالی را پیش بینی کنند:
” … اما پیش بینی موج یک تجارت بسیار نامشخص است. این هنری است که قضاوت ذهنی نمودارها بیش از حکم عینی و قابل تکرار اعداد اهمیت دارد. ”
منتقدان هشدار میدهند که اصل موج بسیار مبهم است بجای اینکه مفید باشد زیرا نمیتواند به طور مداوم در هنگام شروع یا پایان موج، شناسایی گردد، و اینکه پیش بینی موج الیوت مستعد تجدید نظر ذهنی است. برخی که طرفدار تحلیل تکنیکی بازارها هستند، ارزش تحلیل موج الیوت را زیر سوال برده اند. دیوید آرونسون، تحلیلگر تکنیکال در اینباره مینویسد:
اصل موج الیوت، همانطور که در عمل رایج است، یک تئوری قانونی نیست، بلکه یک داستان و تنها یک داستان قانع کننده است که توسط رابرت پرچر به صورت فصیح بیان میشود. این محاسبه قانع کننده است زیرا EWP توانایی ظاهری قابل توجهی دارد که بتواند هر بخش از تاریخ بازار را تا حداکثر نوسانات دقیقه خود، مورد بررسی قرار دهد. من ادعا میکنم که این امر با قواعد کاملاً تعریف شده ایجاد گردیده و امکان در نظر گرفتن تعداد زیادی از امواج تو در تو با شدت متفاوت را دارا میباشد. این به تحلیلگر الیوت همان آزادی و انعطاف پذیری را میدهد که به منجمان پیش از کوپرنیکی اجازه میدهد همه حرکات سیاره مشاهده شده را توضیح دهند، حتی اگر نظریه اساسی آنها درباره یک جهان زمین محور اشتباه باشد.