09150566946

تحلیل تکنیکال،بنیادی یا ذهنی؟قسمت۵۶

در ادامه قسمت قبل بخوانید…..

معامله گری در لحظه

معامله گرانی که آموخته اند در حوزه احتمالات بیاندیشند،تقریبا با یک دیدگاه به بازار نزدیک می شوند. در سطح میکرو آنها اعتقاد دارند که هر معامله یا لبه یک موقعیت منحصر به فرد است.

آنچه که آنها در مورد معامله گری آموخته اند این است که در لحظه مورد نظر،بازار ممکن است دقیقا نموداری مشابه لحظه قبل داشته باشد،و اندازه گیری های هندسی و محاسبات ریاضی که برای تعیین هر لبه به کار می روند،می توانند از یک لبه تا لبه دیگر یکسان باشند.اما نتیجه ای که در نهایت از این الگو حاصل می شود از یک لحظه تا لحظه دیگر یکسان نیست.

هر الگویی که اکنون وجود دارد برای اینکه دقیقا نتیجه ای مانند الگوی قبل داشته باشد نیاز به این دارد که همان معامله گران قبلی و با همان ایده و عملکرد وارد بازار شده باشند.احتمال یک چنین اتفاقی غیر ممکن است.خیلی خوب است که شما این مفهوم را کاملا درک کنید زیرا مهم ترین عامل برای موفقیت شما در معامله گری،عوامل روانشناختی هستند.

ما می توانیم از انواع روش های تحلیل برای تشخیص الگوها استفاده کنیم و از دیدگاه تحلیلی این الگوها می توانند از تمام جهات،چه از جنبه ریاضی و چه از لحاظ ظاهری مشابه باشند.

اما کسانی که این الگو را تشکیل داده اند لزوما همان کسانی که در الگوی مشابه قبلی بودند،نیستند.در نتیجه الگوی حاضر پتانسیل این را دارد که متفاوت با الگوی مشابه قبلی عمل کند.حتی وجود یک معامله گر از هر سوی دنیا کافی است که نتیجه لبه مورد نظر را خنثی کند.

ویژگی اساسی در رفتار بازار این است که هر وضعیت بازار در لحظه اکنون و هر الگوی رفتاری در لحظه اکنون  و هر لبه در لحظه اکنون همیشه منحصر به فرد است و نتیجه منحصر به خودش و مستقل از سایرین را دارد و این امر نشان دهنده این است که وقوع هر اتفاقی ممکن است چه ما بدانیم و نسبت به آن آگاه باشیم و چه کوچکترین ایده ای راجع به آن نداشته باشیم.ویذ

جریان متغیرهای شناخته شده و ناشناخته باعث به وجود آمدن یک محیط احتمالی می شود که هیچ گاه نمی توانیم با اطمینان بگوییم که چه رخ خواهد داد.

آخرین اظهارات من ممکن است کاملا منطقی و بدیهی به نظر برسند ولی اینجا یک مشکل بزرگ وجود دارد که نه منطقی و نه بدیهی است.آگاه بودن از بی ثباتی و فهمیدن طبیعت احتمالات به این معنی نیست که این آگاهی روی عملکرد ما موثر بوده و پس می توان از جنبه احتمالات به مساله نگاه کرد.

فکر کردن در حیطه احتمالات خیلی سخت است زیرا ذهن ما به این موضوع عادت ندارد.ذهن ما آموخته که اطلاعات گذشته را گرفته و ثبت کند و از آنها در موقعیت های مشابه استفاده کند در صورتی که در بازار موقعیت های مشابه وجود ندارد و هر موقعیتی یگانه است حتی با وجود شباهت هایی که از لحاظ ظاهری ممکن است با موقعیت های پیشین داشته باشد.

این به این معنی است که اگر ذهن مان را پرورش نداده باشیم تا این یگانگی را درک کند،این موضوع در هنگام عمل به راحتی از ذهن مان فیلتر می شود.

ادامه مطلب را در قسمت بعد بخوانید….

🔻🔻🔻🔻🔻
ویرا سرمایه
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *