09150566946

تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟ قسمت ۱۳

%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B2%DB%B1%DB%B2%DB%B2%DB%B8 %DB%B1%DB%B6%DB%B5%DB%B2%DB%B4%DB%B2 780x1024 - تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟ قسمت ۱۳

در ادامه پست قبل بخوانید

من این هدایت درونی را نیروی جذابیت های طبیعی می نامم.جذابیت های طبیعی به زبان ساده چیزهایی هستند که نسبت به آنها علاقه طبیعی و هیجانی داریم.ما در دنیای متنوعی زندگی می کنیم که موضوعات بسیاری برای یادگیری و تجربه کردن دارد.اما این بدان معنا نیست که نسبت به تمام این موضوعات علاقمند هستیم.یک نیروی درونی در ما وجود دارد که باعث می شود به طور طبیعی “انتخابگر” باشیم.

با کمی فکر، می توانید موارد زیادی را فهرست کنید که دوست ندارید انجام دهید.همچنین می توانید چیزهایی را فهرست کنید که اندکی به آنها علاقمند هستید و در نهایت می توانید فهرستی از مواردی تهیه کنید که بسیار مورد علاقه شما می باشند.این علاقمندی ها از کجا آمده اند؟عقیده شخصی من این است که از عمیق ترین ابعاد وجودی ما سرچشمه می گیرند- از سطح ماهیت حقیقی ما- از جزئی از وجود ما سرچشمه می گیرند که فرای تربیت های شخصی وویژگیهایی است که با رشد کردن در اجتماع می آموزیم.

خطرات

ما به  صورت بالقوه می توانیم گرفتار تناقضات شویم.امکان دارد ساختار اجتماعی ما نسبت به نیازها و علاقه مندی های هدایت شده درونی ما حساس باشد یا نباشد. برای مثال شما ممکن است در یک خانواده ورزشکار متولد شده باشید ولی به موسیقی و هنر علاقمند باشید.یا حتی ممکن است توانایی بدنی یک ورزشکار را نیز داشته باشید ولی هیچ علاقه ای نسبت به شرکت در رقابتهای ورزشی نداشته باشید.آیا در اینجا پتانسیلی برای تعارض وجود دارد؟

در خانواده نمونه ،شما ممکن است تحت فشار باشید که جا پای خواهران،برادران یا مادر و پدر خود بگذارید.آنها تمام تلاش خود را می کنند که به شما آموزش های لازم برای موفقیت در ورزش را بدهند و شدیدا از علاقه به چیز های دیگر باز دارند.شما نیز برای اینکه حمایت آنها را از دست ندهید ،به میل شان رفتار می کنید .اما این چیزی نیست که واقعا مایل به انجام آن باشید.در نتیجه هرچه بیشتر می آموزید کمتر موفق هستید زیرا به آنچه که از درون می خواهید نمی پردازید.

از قبیل این تعارضات کم نیستند .باید بگویم بیشتر مردم اگر نخواهیم بگوییم تمام آنها،نه تنها از سوی اجتماع برای گام نهادن در راهی که مایل بدان هستند حمایت نمی شوند، بلکه از گام برداشتن به سوی آن نهی هم می شوند.

نگاهی به همین مثال پیش پا افتاده بیندازید.یک کودک نوپا در اتاق نشیمن نشسته که ناگهان توجهش به چیزی مثلا گلدان جلب می شود.به این معنی که یک نیروی درونی او را به کنجکاوی راجع به گلدان برمی انگیزد.به صورتی که گویا یک خلاء در ذهن او بوجود آمده که تنها با این گلدان پر می شود.

 

ادامه مطلب را در پست بعدی بخوانید….

🔻🔻🔻🔻🔻
ویرا سرمایه
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *