تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس
مترجم: ریحانه هاشم پور
فصل اول : به سوی موفقیت
در ابتدا:تحلیل بنیادی
زمانی،تحلیل بنیادی تنها راه تحلیل بازار به شمار میرفت.هنگامی که من در سال ۱۹۷۸ معامله گری را آغاز کردم، تحلیل تکنیکال تنها توسط تعداد اندکی از معامله گران استفاده میشد که البته در نظر سایر معامله گران افرادی دیوانه تلقی می شدند.می دانم باور کردنش مشکل است اما واقعا اینگونه بود.همه ما می دانیم که اکنون عکس این مساله صادق است.
زمان زیادی از آن نمی گذرد که بسیاری موسسات مالی و اعتباری بزرگ تحلیل تکنیکال را نوعی شعبده بازی تلقی می کردند.
امروزه تقریبا تمام معامله گران با تجربه در تحلیل بازار از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند.به جزء در برخی بازارهای اقتصادی کوچک و مهجور تحلیل بنیادی تقریبا منسوخ شده است.علت این تغییر حاد در دیدگاه چیست؟مطمئن هستم که پاسخ بسیار ساده به این پرسش هیچ تعجبی را در کسی برنمی انگیزد:پول! اگر از تحلیل بنیادی در معاملات خود استفاده کنیم ،نمی توانیم هر زمان که اراده می کنیم وارد بازار شویم.
اجازه بدهید برای کسانی که ممکن است به تحلیل بنیادی آشنا نباشند توضیح مختصری بدهم.تحلیل بنیادی سعی دارد تمام عوامل موثر در تعادل یا عدم تعادل بین عرضه و تقاضای موجود برای هر نوع سهام، کالا و … را در نظر بگیرد.
با استفاده از مدل های ریاضی که اهمیت فاکتورهای متعدد (نرخ بهره،آب و هوا و … ) را تعیین می کنند،تحلیل گر مشخص می کند که قیمت در یک زمان مشخص در آینده چگونه خواهد بود.
مشکل کار با این مدل ها این است که آنها به ندرت برای سایر معامله گران بعنوان متغیر ظاهر می شوند.در واقع این مردم هستند که با بیان عقاید و توقعات خود در مورد آینده،قیمت ها را جابجا می کنند و نه مدل ها.اگر یک مدل،پیش بینی منطقی و قابل قبولی بر اساس متغیرهای مناسب داشته باشد،ولی معامله گرانی که حجم عظیمی از معاملات را انجام میدهند ،از آن برای تحلیل خود سود نبرند یا اینکه فهم درستی از آن نداشته باشند، بی اهمیت خواهد بود.
در حقیقت بسیاری از معامله گران ، بخصوص آنها که در طبقات معاملات آتی قرار دارند و قادر هستند که قیمت ها را شدیدا و به جهت دلخواه تغییر دهند کمترین اطلاعی از میزان عرضه و تقاضا که قرار است روی قیمت ها تاثیر بگذارند،ندارند.
علاوه بر این در هر لحظه بخصوص نحوه معامله آنها به حالت های روحی و روانی در همان لحظه مربوط می شود که کاملا خارج از پارامترهای مدل های بنیادی می باشد.خلاصه کلام اینکه مردمی که معامله می کنند( و در نتیجه باعث تغییر قیمت ها می شوند)همیشه به صورت منطقی و حسابگر عمل نمی کنند.
در نهایت تحلیل گر بنیادی می تواند پیش بینی کند که در یک زمان خاص قیمت ها به چه صورتی تغییر می کنند ولی در حین معامله تغییرات به قدری سریع است که فرصتی برای تحلیل آنها و یافتن دلیل وجود ندارد.
ادامه مطلب را در پست تحلیلی بنیادی،تکنیکال یا ذهنی ؟ قسمت۲ بخوانید.