وقتی طمع به جانمان میافتد!
در بیشتر موارد، سرمایهگذاران به دلیل زیادهخواهی، درگیر حرص و طمع میشوند. از این گذشته، مردم همواره تمایل دارند در کمترین زمان ممکن بیشترین ثروت را به دست آورند. ظهور اینترنت در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی نمونه مناسبی در این زمینه است. در آن زمان اینگونه به نظر میرسید که تمام کاری که یک تاجر موفق باید انجام دهد، راهاندازی وبسایتی برای کسب و کارش است. حتی نوع فعالیت نیز در این زمینه محدودیتی ایجاد نمیکرد. سرمایهگذاران فقط به دنبال دیدن پسوند «com.» بودند. تمایل به خرید سهام شرکتهای اینترنتی و استارت آپها به یکباره افزایش یافت. سرمایهگذاران با میل سیریناپذیری سهام میخریدند و همین موجب شد، کل بازار تحت تأثیر این جو روانی کاذب قرار گیرد. سهام این شرکتها به قیمتهای نجومی و غیرواقعی رسیدند که درنهایت موجب شکلگیری یک حباب قیمتی در بازار سهام شد. این حباب قیمت در اواسط سال ۲۰۰۰ متلاشی گشت و به دنبال آن در سال ۲۰۰۱ اکثر شاخصهای اصلی نیز دچار ریزش شدند. ذهنیت «یک شبه ثروتمند شدن» داشتن استراتژی معاملاتی مشخص، پایبند بودن به آن استراتژی و توانایی حفظ سود را کاملاً تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع بسیار دشوار است که در میان این حجم از هیجان به فلسفه معاملاتی خود پایبند باشید. آلن گرین اسپن، رئیس پیشین فدرال رزرو در مورد افرادی که سودای ثروت زود هنگام را در سر میپرورانند، میگوید: «این مدل کسب ثروت، نامتعارف و نامعقول است.»
در اینگونه مواقع، معامله گران باید با قاطعیت هیجان خود را کنترل کنند، بر اصول معاملاتی خود پایبند باشند و بر افقهای سرمایهگذاری بلندمدت تمرکز کنند. سرمایه گذاران میتوانند با بررسی برگ خریدهای کلان اقتصادی کشور، زمانهای رکود یا ریزش بازار را هرچند بصورت حدودی پیشبینی کرده و از نابودی سرمایهشان جلوگیری کنند.
تاثیر ترس در سبک معاملههای بورسی
درست به مانند طمع، ترس هم میتواند بازار را تحت تأثیر قرار دهد. عمدهترین نشانه وجود ترس در بازار سهام، یک احساس یا جو ناخوشایند به نسبت فراگیر است که خبر از اتفاقی ناگوار در آینده میدهد. هنگامی که بازارهای مالی برای دورههای طولانی دچار سقوط و رکود میشوند، احساس ترس از زیان بیشتر، در میان معامله گران بازار به وجود میآید. اما به مانند طمع، ترس بیش از حد نیز مخرب خواهد بود. مثلا همانطور که در طول دوره رونق سهام تکنولوژی، معامله گران میل بالایی برای خرید سهام داشتند، در دوران افول نیز احساس ترس سنگینی بر بازار و آنها حاکم شده بود. در طی این دوران سرمایه گذاران برای جبران ضررهایشان، سرمایه خود را از بازار سهام خارج کردند و به دنبال سرمایهگذاریهای کم ریسک در بازارهای موازی میگشتند. در این جور وقتها پول وارد بازار اوراق قرضه، صندوقهای درآمد ثابت و درآمد تضمین شده یا به عبارت دیگر، سرمایهگذاریهای کم ریسک میشود. این خروج گسترده سرمایه از بازار سهام، نشان دهنده بیتوجهی به اصول سرمایهگذاری در بلند مدت است. علت این ماجرا واهمه سرمایهگذاران از متحمل شدن ضررهای سنگینتر به شمار میرود. در نتیجه آن سرمایهگذاران به طور کلی برنامه سرمایهگذاری بلند مدت خود را فراموش میکنند. تصور کنید بخش بزرگی از سبد سهامتان ارزش بازاری خود را از دست داده است و شما برای جبران زیان قبلی، مقداری سرمایه جدید هم وارد بازار کردهاید؛ در این صورت بدترین اتفاق ممکن این است که دوباره ضرر کنید. هنگامی که استراتژی سرمایهگذاری خود را به هر دلیلی کنار میگذارید و امیدوار هستید با یک یا چند معامله پرخطر، ضررهای پیشین خود را جبران کنید، با این کار سرمایه باقیمانده را نیز به شدت در معرض ریسک قرار میدهید. بنابراین تنها راه منطقی، سرمایهگذاری در داراییهای کم ریسک و کم بازده طی دوران حاکمیت ترس بر بازار است.
تمام تفسیرهای بالا درباره ترس و طمع از نوسانات ذاتی خود بازار سهام ناشی میشوند. وقتی سرمایهگذاران آرامش روانیشان را به خاطر ضرر یا بیثباتی بازار از دست میدهند، تحت تأثیر احساسهایی قرار میگیرند که در بیشتر موارد به اشتباهاتی با عواقب سنگین تبدیل میشوند. از فعالیت در بازاری که احساس ترس و طمع بر آن غالب شده است خودداری کنید و همیشه به اصول سرمایهگذاری خود پایبند باشید. همچنین انتخاب یک ترکیب مناسب برای تخصیص دارایی، بسیار مهم است. مثلا اگر شما فردی بسیار ریسک گریز هستید، احتمالاً ترس حاکم بر بازار میتواند شما را تحت تأثیر قرار دهد. پس اصولا نباید به اندازه افراد ریسکپذیر، تعداد معاملات بالایی داشته باشید. نقلقولی از وارن بافت وجود دارد که میگوید: «اگر سبد سهام خود را در حالی که ۵۰% ارزشش را از دست داده میبینید و ترس و وحشت وجود شما را فراگرفته، نباید در این بازار فعالیت کنید.» این موضوع آنگونه هم که به نظر میرسد آسان نیست. همیشه در نظر داشته باشید که بین کنترل احساسات و جسارت معاملاتی تفاوت زیادی وجود دارد. شما باید استراتژی سرمایهگذاری خود را به مرور زمان ارزیابی کنید و به خودتان اجازه انعطاف پذیر بودن را بدهید. این انعطاف پذیری قدرت تصمیمگیری برای تغییر برنامه عملکردیتان را در اختیارتان قرار میدهد.
هوشمندانه بترسید و شجاعت پوچالی را دور بریزید
شما تصمیمگیرنده نهایی در مورد وضعیت سبد سهام خود هستید و مسئولیت تمام سود و زیانهایتان نیز بر عهده شخص شما خواهد بود. وقتی تصمیمهای معاملاتی درستی میگیرید و در سرمایه گذاری به موفقیت میرسید که بتوانید با کنترل احساسهای ترس و طمع از پیروی کورکورانه شرایط بازار جلوگیری کنید. البته به یاد داشته باشید که در نظر داشتن سرمایه گذاری بلند مدت نیز در این میان نقشی مهم دارد. اما بدانید، پیروی نکردن از فلسفه سرمایهگذاری شخصیتان در میان بازار پرهیجان بورس میتواند برای شما تداعی کننده کلمه فاجعه باشد. داشتن استراتژی سرمایهگذاری یک عمل متعادل کننده برای کنترل عواطف و گرفتن تصمیمهایی عاقلانه است.