09150566946

چرا روانشناسی و نظم در معامله گری حیاتی است؟

ravanshenasi - چرا روانشناسی و نظم در معامله گری حیاتی است؟

داشتن یک رویکرد معاملاتی منظم
بازارها از شرکت کننده های زیادی ساخته شده اند که در هر لحظه در حال تجربه ی نوسانات احساساتشان هستند که این عامل حرکت یا فراریت ( Volatility) بازار است. حتی بهترین معامله گران طعمه ی احساساتی مثل ترس و طمع می شوند. در بین معامله گران تازه وارد در هنگام بوجود آمدن حرکات ناگهانی یک گرایش شدید برای ورود به بازار وجود دارد تا بتوانند یک سود سریع بگیرند این رفتار بر اساس طمع ( Greed) است آن هم بدون هیچ برنامه ی قبلی!

در جایگاه یک معامله گر، یکی از بهترین راه ها برای گسترش نظم (Discipline) این است که یک برنامه برای این کسب و کار داشته باشیم. سود کسب شده از معامله گری این فعالیت را به یک کسب و کار تبدیل می کند و بهتر است که به شکل کسب و کار به این فعالیت نگاه کنیم. شما هیچ وقت نباید روی سرمایه ای که به سختی بدست آورده اید بدون اینکه برنامه ای داشته باشید به عنوان مثال برای راه اندازی یک کارواش یا رستوران ریسک کنید و مطمئن نباشید که به سود می رسید یا زیان! این دقیقا نقطه اشتراک معامله گری با همه ی کسب و کارهای دیگر است.

( به عنوان مثال و با زبان عامیانه، چرا ما هیچ وقت نمی رویم و یک سوپر مارکت بزنیم بجای فعالیت در بازار مالی اما به راحتی با پولی که با زحمت به دست آورده ایم یا حتی قرض می کنیم، بدون هیچ پیش زمینه ای و فقط با یک دوره آموزشی وارد یک بازار بزرگ  می شویم؟ ما کسب و کارهای موفق زیادی اطرافمان می بینیم اما به ندرت تحریک می شویم که وارد آن ها شویم، اما در رابطه با بازارهای مالی برعکس عمل می کنیم!)

خیلی از معامله گران پی برده اند که یک چک لیست در هنگام تصمیم گیری باعث می شود بررسی کنند که همه چیز سر جای خودش قرار گرفته است. این یک ایده ی فوق العاده است که در مسیر معامله گری، اعتماد به نفس شما را می سازد و به شما کمک می کند که معاملاتتان را بهتر بررسی کنید. معامله کردن با اعتماد به نفس بالا بسیار مهم است، چون بدون این فاکتور شما در شرایط بهم ریخته تصمیمات آنی می گیرید.

شرح روانشناسی معامله گر
درک روانشناسی معامله گر به شرطی میسر است که شما مستقیما سرمایه گذاری را تجربه کنید. بیشتر معامله گران به لزوم طرز فکر صحیح ( mind set) پی برده اند. این موضوع مخصوصا در معاملات کوتاه مدت به شدت خودنمایی می کند. اگر شما معاملات میان روزی دارید ( اسکالپر)، پس نیازمند تصمیم گیری های سریع با اخطارهای لحظه ای هستید، که این تصمیم گیری ها سود ده یا زیان ده بودن معامله را مشخص می کنند! از طرف دیگر شما باید توانایی پیروی از پلن معاملاتی خود را داشته باشید، پلنی که از قبل آماده شده و از صحت سودده بودن آن مطمئن شده اید. احساسات شما باید دائما سنجیده شوند و نباید اجازه مداخله در تصمیم گیری هایتان را داشته باشند! بخشی از روانشناسی معامله گری تشخیص حضور ترس و طمع است. هنگام متضرر شدن شما باید بپذیرید که این بخشی از کسب و کار معامله گری است. این که شما یاد بگیرید که چگونه احساساتی که در اثر ضرر کردن به شما هجوم می آورند را تحمل کنید خیلی سخت است. باید یاد بگیرید که احساساتتان را ساماندهی کنید، اما اینکه تبدیل به یک معامله گر آرام بشوید و بتوانید ضررها را راحت بپذیرید زمان بر است. اگر می خواهید معامله گر موفقی شوید باید از اثر معاملات سود ده و زیان ده روی روان خود آگاه باشید.

مفهوم ترس در معامله گر
از دست دادن پول با ترس همراه هست. ترس در صورت بیش از حد بزرگ بودن حجم معامله می تواند شما را در هم بشکند، مخصوصا اگر بدون برنامه این تصمیم را گرفته باشید. فقط در صورتی که یک برنامه معاملاتی همه جانبه و تعهد اجرای آن را داشته باشید، می توانید در هنگام متضرر شدن رفتار درست را داشته باشید.
تجربه به شما می آموزد که وقتی دچار افت حساب در محدوده ای که قبلا انتظار آن را داشته اید شدید، آرام بمانید. اگر استراتژی شما زمینه ۶۰ درصد برد دارد، پس باید با متضرر شدن تعجب نکنید. وقتی بازار بر خلاف پیش بینی حرکت می کند خوشحال نیستید، اما وقتی می بینید که تعداد معاملات ضرر کمتر از ۴۰ درصد است، پس با ضررهایتان راحت کنار می آیید و به سود بالقوه ای که در استراتژی نهفته است امیدوار می شوید. موضوعی که رسیدگی به آن خیلی سخت است، شرایطی است که در آن معامله گر ریسک های خارج از برنامه را متقبل می شود که می توانند اثرات منفی بر ذهن معامله گر داشته باشند.

خطر معاملات هیجانی
معاملات ناگهانی بیشتر از آن چیزی که فکر می کنید اتفاق می افتند. بیشتر مواقع یک شتاب دهنده باعث می شود یک تصمیم هیجانی بگیرید و بر اساس آن معامله کنید. وقتی این معاملات در جهت پیش بینی شده حرکت کنند احساس فوق العاده بودن می کنید، انگار از آسمان پول می بارد! اما اکثر مواقع، این معاملات خلاف جهت پیش بینی شده حرکت می کنند، آنجاست که به فکر فرو می روید که آیا همه ی مخاطرات را از قبل در نظر گرفته بودید؟
در پی یک معامله هیجانی چندین سناریو ممکن است رخ دهد. این سبک معامله می تواند باعث گسترش ترس، خشم و ضرر شود. وقتی بازار خلاف جهت پیش بینی شده حرکت کند اولین احساسی که تجربه می کنید خشم است. خود را بخاطر ورود به این موقعیت و تصمیم گیری بر اساس هیجان سرزنش می کنید. اگر یک دنده باشید و ضرر را نپذیرید، خشم با ترس جایگزین می شود. ابتدا که وارد موقعیت شدید تنها چیزی که می دانستید این بوده است که سود می کنید، اما حالا ناامید و بیم ناک شده اید.
شناختن شرایط روانشناسی منفی این سبک معاملات اولین قدم برای غلبه کردن بر آنهاست. اگر در حال ضرر کردن به مقداری بیش از مقداری که به آن عادت داشته اید هستید، طرز فکر معامله گریتان آسیب می بیند و ترس تبدیل به دلسردی می شود. در بدترین حالت با موقعیت باز شده ازدواج می کنید! ازدواج کردن با یک موقعیت اصطلاحی است برای نشان دادن اینکه برای شما دیگر مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، فقط به این فکر می کنید که نهایتا سود می کنید. این سبک از رفتار معمولا وقتی اتفاق می افتد که معامله گران و سرمایه گذاران بدون استراتژی و تصمیم لحظه ای وارد موقعیت می شوند.
بهترین راه برای غلبه بر معاملات هیجانی این است که مطمئن باشید دارید از همان مدیریت ریسک همیشگی و منظمتان استفاده می کنید. بنابراین اگر همیشه با ریسک ۲ درصد وارد معامله می شدید اینجا هم از همان ۲ درصد استفاده می کنید و وارد معامله هیجانیتان می شوید.

(پایبند بودن به حد ضرر و ریسک ثابت در هر معامله،حتی معاملات هیجانی،می تواند حداقل مانع وقوع فاجعه شود!)

در حرفه معامله گری زمان هایی هست که به خاطر ایمان به اینکه این موقعیت حتما جواب می دهد بیش از اندازه ریسک می کنید، اما این چنین نمی شود. این مهم است که درک کنید در بازارها، گاهی وقت ها در شرایط غیر منطقی اینقدر باقی می ماند تا غالب معامله گران از موقعیت خارج شوند. این یک مولفه کلیدی در روانشناسی معامله گر است. شما نمی خواهید درک کنید که از بازار بزرگ تر نیستید در صورتیکه بازار بیشتر از معامله گران منبع دارد و می تواند هر لحظه را از موقعیت خارجتان کند. نمی خواهید شکست بخورید برای همین خطر نگه داشتن یک موقعیت که ریسکتان را از محدوده ی منطقی خارج می کند را به جان می خرید و متحمل ضرری می شوید که انتظار نداشته اید.

ترس،یک عکس العمل است به لحظه ای که خطر ضرر کردن را درک می کنید. همان طور که صحبت کردیم اگر ترس را با مدیریت ریسک همیشگی تنظیم کنید، قادر خواهید بود تصمیمات بهتری بگیرید و از ضرر کردن نمی هراسید. بیشتر معامله گران حرفه ای، ضررها را به صورت هزینه شغلشان در نظر می گیرند، آنهابا خود می گویند هی پسر این فقط یک هزینه است!
تکنیک دیگری که می توانید استفاده کنید این است که اگر سرمایه شخصی خودتان را معامله می کنید، تظاهر کنید برای یک شرکت کار می کنید و رییس شرکت معاملات را ارزیابی می کند. اگر بخواهید از معاملاتتان دفاع کنید، پس از موقعیت هایی که مناسب نیستند پرهیز می کنید.
دانستن این که حساب معاملاتی در طی بازه های زمانی دچار فراز و نشیب می شود، یک بخش از حرفه ی معامله گری است. همیشه فشارهایی در رابطه با این شغل وجود خواهد داشت و ضررهای متوالی باعث گسترش ترس این می شوند که استراتژیتان ناموفق است. بنابراین، هر چقدر بیشتر در مورد استراتژیتان بدانید، در پیروی از آن بهتر عمل می کنید مخصوصا در طول دوره هایی که با افت حساب مواجه می شوید.

چگونه ضررهای متوالی را مدیریت کنیم؟
یک دوره ضرر متوالی می تواند آزمونی باشد از نظم. بطور کلی، وقتی معامله گری را شروع می کنید، در نظر نمی گیرید که چه تعداد ضرر متوالی را می توانید بپذیرید. با اجتناب از این آمادگی، مشکلات زیادی خواهید داشت. بخشی از مدیریت ریسک این است که در نظر بگیرید در چه موقعیت هایی استراتژی شما ناکار آمد می شود و چگونه می خواهید به آن ها واکنش نشان دهید.

فکر کردن به اینکه شرایط چگونه پیش می رود باعث می شود که شما بصورت غریزی به یک واقعه عکس العمل نشان دهید.می توانید احساساتی که در طول دوره تجربه می کنید را مشخص کنید و بعد سعی کنید که از احساسات منفی که مانع روند فعالیت شماست عبور کنید. اگر استراتژیتان قابلیت برد ۷۰ درصد و باخت در ۳۰ درصد موقعیت ها دارد، باید انتظار وقوع خطا داشته باشید. اگر ۱۰ ترید اول را ببازید، باید به عقب برگردید و بررسی کنید که چرا استراتژی طبق انتظار کار نکرده است. اینجاست که حساب های مجازی ( Demo) بسیار کاربردی هستند. با یک حساب تمرینی سرمایه فرضی را معامله می کنید. اگر ابتدا استراتژی معاملاتی خود را روی یک حساب مجازی بیازمایید و موفق شوید اما در حساب واقعی این چنین نباشد،باید بررسی کنید چرا این اتفاق می افتد.این کاملا محتمل است که احساساتتان در حساب واقعی باعث تداخل در تصمیم گیری شده اند.
حساب های مجازی در این شغل بسیار رواج دارد.حساب های مجازی اجازه می دهند که استراتژیتان را بیازمایید و احساساتتان را شناسایی کنید بدون اینکه پولی از دست بدهید! درست است که در یک حساب مجازی همان احساسات یک حساب واقعی را تجربه نمی کنید،اما این راهکار می تواند شما را برای شرایط مختلف در بازار آماده کند.

( برای مثال اگر شما حرکات شدید بازار را هنگام خبری مثل NFP را تجربه نکرده باشید،حساب مجازی به شما کمک می کند بدون از دست دادن سرمایه درکی از این شرایط پیدا کنید.)

آیا طمع خوب است؟
در فیلم وال استریت این جمله مایکل داگلاس که “طمع خوب است” بسیار معروف شده. اما همانطور که بسیاری از معامله گران با تجربه می توانند گواهی بدهند، طمع یک تیغ دو لبه است. طمع می تواند خوب باشد اگر از آن زیر سلطه ی مدیریت ریسک استفاده کنید. اگر یک معامله گر با هدف گرفتن روند ها هستید، پس می خواهید تا جای ممکن معامله تان را باز نگه دارید تا بازار شما را خارج کند.

pic - چرا روانشناسی و نظم در معامله گری حیاتی است؟

نمودار بالا به شما نمونه ای از شرایطی را نشان می دهد که طمع می تواند خوب باشد.اگر وقتی مووینگ اوریج ۲۰ روزه به زیر ۵۰ روزه کراس کرده وارد موقعیت فروش شوید و وقتی مووینگ اوریج ۲۰ روزه به بالای ۵۰ روزه کراس کرده است خارج می شدید، پس تصمیم گرفته اید که در مواقعی که در طول حرکت بازار خلاف جهت پیش بینی حرکت کرده است موقعیت را باز نگه دارید. (این یعنی غلبه بر ترس و طمع کردن برای گرفتن سود بیشتر)

از طرفی چون در حال پیروی از یک سیستم معاملاتی برای گرفتن روند ها هستید، احتمالا دفعات بیشتری می بازید،ک ه این یعنی وقتی برنده می شوید باید سود بیشتری جمع کنید و از استراتژی پیروی کنید تا بتوانید موفق باشید. این جایی است که طمع خوب است، شما تا جای ممکن از روند بهره برداری می کنید. مادامی که از یک پلن معاملاتی آزموده شده پیروی کنید صبور یا طمع کار بودن در موقعیت ها می تواند به سودتان تمام شود.

طمع می تواند دشمن شما باشد
یک ضرب المثل در وال استریت می گوید”گاوها سود می کنند، خرس ها سود می کنند اما خوک ها سلاخی می شوند!” وقتی فقط نگران سود هستید و استراتژی معاملاتی خود را به امید کسب سود بیشتر زیر پا می گذارید طمع می تواند زیان آور باشد.
معمولا این نوع طمع وقتی بوجود می آید که بازار فراتر از هدف سود شما حرکت می کند و شما تصمیم می گیرید که قوانین و استراتژی را زیر پا بگذارید چون با این ترید از نظر احساسی درگیر شده اید.
این وضعیت می تواند در شرایط مختلف زیادی بوجود بیاید،ب دترین حالت وقتی است که شما به یک موقعیت که در حال حرکت در خلاف جهت پیش بینی است و در حال تبدیل سودها به ضرر است می چسبید،ب عد بسیار عصبانی می شوید که اجازه دادید این موقعیت اتفاق بیفتد و تصمیم می گیرید که موقعیت را باز نگه دارید تا بالاخره بازار در جهت پیش بینی شده حرکت کند. وقتی در حال از دست دادن پول هستید خشم تبدیل به ترس می شود، موقعیت را کماکان نگه می دارید و استاپ لاس را فراموش می کنید و این تصمیمات باعث ضرری خارج از برنامه می شود.
از خدا می خواهید که نجاتتان بدهد و او این کار را می کند! دیگر اجازه نمی دهید این اتفاق بیفتد. در بهترین حالت شاید بتوانید معامله را سر به سر کنید. اما در آن روز به نظر می رسد که خدا احتمالا از دفتر کار دور است و صدای گریه ات را نمی شنود.
این سبک از طمع را به سختی می توان مدیریت کرد. یک چیزی درون همه ما هست که می خواهد به زور تمام سود بالقوه را به چنگ بیاوریم. شما نیاز دارید که از استراتژیتان آگاه باشید، و از تلاش برای کسب سودهای غیرواقعی پرهیز کنید،مخصوصا زمان هایی که هدف سود طبق برنامه لمس شده است.

اهمیت نظم و قوانین معاملاتی
قوانین معاملاتی برای تمام سطوح معامله گران حیاتی است، اما بیشترین اهمیت را برای معامله گران تازه کار دارد. بیشتر معامله گران تازه کار زمین می خورند و هیچ وقت نمی فهمند که چگونه خود را بهبود دهند. با داشتن قوانین مشخص، می توانید به خودتان کمک کنید که با نوسانات احساسی روبرو شوید. در کل شما به یک ذهن متمرکز و مهارت های ذهنی بالایی نیاز دارید تا بتوانید موفق شوید.

اگر از آن دسته از معامله گران هستید که به شدت طمع می کنند، خودتان را تمرین دهید که از دستورات تیک پروفیت ( در حد سود یا Take Profit در واقع شما برای کارگزار تعیین می کنید که وقتی معامله در سود مورد نظرتون قرار گرفت معامله را ببندد)  استفاده کنید.

اگر از حد ضررهای ذهنی استفاده می کنید و نمی توانید همیشه از آن پیروی کنید پس از دستورات استاپ لاس (فراچارت: حد ضرر یا Stop Loss عددی است که شما در نرم افزار کارگزاری نشانه گذاری می کنید که اگر معامله شما به آن عدد رسید از ضرر بیشتر جلوگیری کرده و معامله اتوماتیک بسته شود) استفاده کنید و اجازه بدهید بازار تصمیم بگیرد.

در تعیین استاپ لاس همیشه نویزهای بازارها را در نظر داشته باشید و مقداری فضا برای حرکات غیرمنطقی بازار هم در نظر بگیرید. اگر معامله گر میان روزی هستید می توانید برای هر روز یک سقف سود و ضرر در نظر بگیرید. اگر در مجموع معاملات روزتان به سقف ضرر روزانه رسیدید دیگر معامله نکنید.

باید طی دوره های مشخص و منظم کارآیی استراتژیتان را در بازار مرور و ارزیابی کنید. این کاری فراتر از ارزیابی سود است،به این معنی که بفهمید در شرایط خاص چگونه واکنش نشان داده اید!
با ارزیابی اینکه کجا تصمیم درست گرفته شده و کجا تصمیم نادرست،شما می توانید کاراییتان را بهبود بخشید. اگر شما اشتباهات خاص را ببینید می توانید آن ها را اصلاح کنید، به یاد داشته باشید که هر چیزی را بتوان اندازه گیری کرد، می توان بهبود بخشید.

حرف آخر
معامله گری در بازارهای مالی نیازمند یک استراتژی خوب است که بتوانید آن را بصورت موثر اجرا کنید. بعلاوه،نیاز دارید که بتوانید از یک برنامه معاملاتی منظم پیروی کنید و از ورود احساسات به تصمیم گیری هایتان اجتناب کنید. باید درک کنید که ترس یک احساس قدرتمند است. بیشتر معامله گران هنگام متضرر شدن، درد حس می کنند. این یک راهنماست و باید توسط هر معامله گری پیگیری شود. وقتی شما در بازار متوجه می شوید که سودتان مستقیما به ریسک ربط دارد، پس به ضررها به عنوان هزینه ی این شغل نگاه می کنید.
در سرزمین معامله گری، طمع و ترس دو حاکم هستند. وقتی بازار در جهت پیش بینی شده حرکت می کند سخت است که محتاطانه رفتار کنید و به استراتژی پایبند بمانید. فرصت دادن به طمع و مسلط شدنش در صورتیکه بازار خلاف جهت حرکت کند نهایتا موقعیتی را بوجود می آورد که شما ترس را وارد معامله می کنید.
می توانید با خواندن کتاب های روانشناسی معامله گری خودتان را با این احساسات بیشتر آشنا کنید، اما وقتی شروع به معامله کردن کنید تاثیر این دو را عمیقا درک می کنید. بعلاوه، با تنظیم قواعد معامله گری، ساخت یک برنامه معاملاتی، بهره برداری از یک سیستم مدیریت مالی، تحقیق و کسب تجربه روی یک حساب مجازی به شما کمک می کند که احساسات منفی که مانع موفقیت هستند را کاهش دهید.

 

 

منبع: فراچارت | مترجم: امین خدایار

🔻🔻🔻🔻🔻
ویرا سرمایه
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *