در ادامه قسمت قبل بخوانید
منظور من از این متغیرهای شناخته شده روشی است که شما برای بردن در بازی در نظر گرفته اید.بنابراین حتی با وجود اینکه شما از قبل نمی توانید از ترتیب پیروزی ها و شکست ها آگاه باشید (مگر اینکه علم غیب داشته باشید)،می دانید که اگر تعداد دست های بازی به اندازه کافی باشد،هر کسی که لبه خود را رعایت کند با پیروزی های بیشتری نسبت به شکست،بازی را به پایان می برد.درجه استمرار در موفقیت تابعی از این است که چقدر لبه خوب باشد و کاملا مستقل از نتیجه یک دست منفرد از بازی است. توانایی اعتقاد به غیر قابل پیش بینی بودن در لایه میکرو و همزمان اعتقاد به قابلیت پیش بینی بازی در سطح ماکرو است که صاحبان کازینو و قماربازان حرفه ای را در کار خود موفق میکند.
اعتقاد آنها به منحصر به فرد بودن یک دست ،آنها را از درگیر شدن به تلاش های بیهوده برای پیش بینی نتایج هر دست منحصر به فرد باز می دارد.آنها این حقیقت را کاملا آموخته و پذیرفته اند که نمی دانند چه اتفاقی ممکن است پیش بیاید و حتی برای به دست آوردن سود مستمر هیچ احتیاجی هم به این مساله ندارند.از آنجایی که نیازی به این ندارند که بدانند بعدا چه اتفاقی می افتد،بنابراین از لحاظ احساسی تحت تاثیر نتیجه هر دست منحصر به فرد یا چرخش تاس قرار نمیگیرند.
به عبارت دیگر آنها با توقعات غیرواقعی درباره آنچه رخ می دهد خود را درگیر نمی کنند یا دچار منیت و خودخواهی نمی شوند که فکر کنند همیشه حق با آنهاست.در نتیجه راحت تر می توانند بر روی اتفاقاتی که به نفع شان است تمرکز کنند تا گرفتار خطاهای جبران ناپذیر نشوند.
آنها آسوده باقی می مااند و اجازه می دهند احتمالات (لبه های آنها) کار خودشان را بکنند و با این وجود در همه حال می دانند که لبه های آنها به اندازه کافی خوب هستند و اندازه نمونه هم به اندازه کافی بزرگ است که در نهایت با سود خالص خارج شوند.معامله گران برتر هم همان شیوه تفکر کازینو و قماربازان حرفه ای را به کار میگیرند و نه تنها این موضوع به نفع آنها تمام می شود بلکه عوامل زیر بنایی هم که نیاز به چنین شیوه ای را لازم می دانند نیز مانند بازی قمار هستند.
یک مقایسه ساده مساله را روشن تر می کند.یک معامله گر،قمارباز ، یا یک کازینو همه با متغیر های شناخته شده و شناخته نشده ای سروکار دارند که نتیجه هر رویداد از معامله یا قمار را تحت تاثیر قرار میدهد.در بازی قمار،متغیرهای شناخته شده شیوه بازی فرد است.در معامله گری متغیرهای شناخته شده تحلیل بازار توسط آنهاست.تحلیل گر الگوهای رفتاری بازار را در رفتار های جمعی کسانی که در آن فعالیت می کنند،می بیند.می دانیم که هر شخصی تحت شرایط و موقعیت های مشابه بارها و بارها به یک صورت عمل می کند و درنتیجه الگوهای رفتاری قابل پیش بینی ای را تولید می کند.در نتیجه گروهی از افراد که روزها و هفته ها و ماه ها با یکدیگر در تعامل هستند هم ،چنین الگوهای رفتاری را ایجاد می کنند که مرتبا تکرار می شود.این الگوهای رفتاری می تواند با ابزارهای تحلیل موجود مانند خطوط روند ،یانگین های متحرک،اسلاتورها و … کشف و مشاهده شوند.هر ابزار تحلیل از معیارهای خاص خودش برای تعیین ویژگی های یک الگوی مشخص استفاده می کند.این مجموعه از معیارها و ویژگی هایی که شناسایی می شوند،متغیرهای شناخته شده بازار برای معامله گر هستند.
ادامه مطلب را در قسمت بعد بخوانید.
