در ادامه پست قبل بخوانید….
ریسک پذیری در مورد هر چیزی سخت است ،اما در مورد معامله گری با توجه به موضوعی که روی آن ریسک می کنیم ،خیلی سخت تر است.چه چیزهایی موجب ترس ما می شود؟به جز مرگ یا صحبت کردن در مجامع عمومی؟بله! از دست دادن پول.پذیرفتن اینکه به خاطر یک اشتباه ،پول خود را از دست بدهیم واقعا دردآور است،در نتیجه سعی داریم از آن اجتناب کنیم.بهرحال به عنوان یک معامله گر هر لحظه که وارد یک معامله می شویم با این شرایط مواجه هستیم.حال ممکن است با خود بگویید: «جدا از بحثی که در اینجا داریم ، این موضوع واقعا درداور است و به طور طبیعی باید از آن پرهیز کرد» با شما موافقم.
اما در نظر داشته باشید که همین تمایل طبیعی است که معامله گری را (که به نظر می رسد باید راحت باشد )بسیار سخت می کند.
معامله گری با تضادهای اساسی بر ما ظاهر می شود.وقتی با چنین شرایط دلهره آوری مواجه می شویم،چگونه می توانیم منضبط ،متمرکز و مطمئن به نفس باقی بمانیم؟زمانی که نحوه تفکر یک معامله گر را داشته باشیم.برای اینکه بتوانید مانند یک معامله گر برتر بیندیشید باید شیوه انجام معاملات خود را به نحوی تغییر دهید که صددرصد ریسک پذیر باشید.یادگیری پذیرفتن ریسک ،مهم ترین مهارت معامله گری است.با این وجود به ندرت پیش می آید که معامله گران ،اندک تلاشی در این زمینه بکنند.
زمانی که یاد بگیرید ریسک پذیر باشید هیچ یک از موقعیت های بازار برای شما دردناک نیست و اگر موقعیتی وجود نداشته باشد که روان شما را تحت تاثیر قرار دهد در نتیجه چیزی هم برای اجتناب وجود ندارد. و این همان رویکردی هدفمندانه است که هیچ چیز آن را از مسیرش منحرف نمی کند.
مطمئن هستم از بین کسانی که این کتاب را مطالعه می کنند ،معامله گرانی هستند که خیلی زودتر از موقع (قبل از تولید سیگنال های لازم برای سود آور بودن معامله )و یا خیلی دیرتر از آن شروع به معامله می کنند.
موارد بسیاری وجود دارد که معامله گر از ترس ضرر نکردن متحمل ضررهای بزرگتری می شود یا قبل از سود بردن از معامله خارج می شود.حتی بدتر از این ،نه تنها در معامله ای سود نمی کند بلکه دچار ضرر بزرگی هم می شود .یا اینکه حد مجاز ضرر را خیلی نزدیک به نقاط شروع معامله تعیین می کند.این موارد تنها اندکی از خطاهایی هستند که معامله گران بارها و بارها با آنها سرو کار دارند.آنها خطاهای تولید شده توسط بازار نیستند یعنی از بازار نشات نمی گیرند.بازار فقط سیگنال را تولد می کند و در برآیند حرکت آنها کاملا بی طرف است.حرکت بازار و اطلاعات موجود در آن برای ما موقعیت هایی فراهم می کنند که کاری انجام دهیم.تمام قضیه همین است.
ادامه مطلب را در پست بعد بخوانید.
