در ادامه قسمت قبل بخوانید….
برندگان،بازندگان،رونق یا ورشکستگی
برای اینکه معامله گران بالاخره تسلیم بازار شوند و از آن خارج شوند یا اینکه شیوه موفقیت در آن را فرا بگیرند به زمان نیاز است.در این اثنا تعدادی از معامله گران خود را با چرخه رونق و ورشکستگی وفق می دهند.همانطور که در مثال معامله گر تازه کار معلوم شد ،هیچ کس با رویکرد منفی وارد بازار نمی شود تا مرتب شکست بخورد.اما می بینیم که در واقعیت بسیاری مرتب شکست می خورند و در نهایت از بازار خارج می شوند. در هر حال معامله گران استواری هم هستند که علی رغم بسیاری از مشکلات در نهایت روش کسب پول را می آموزند.اما می خواهم روی این موضوع تاکید کنم که توانایی کسب پول در آنها بر پایه درستی بنا نشده است.آنها هنوز نیاموخته اند که بر تاثیرات منفی خودشیفتگی یا خود تخریبی غلبه کنند.
خودشیفتگی و خود تخریبی دو نیروی روانشناختی قوی هستند که اثراتی منفی بر بنیان فکری شما دارند.تا زمانی که موفق نشده اید یا رشته ای از معاملات سودده را تجربه نکرده اید،خود را با این دو نیرو درگیر نمیبینید.وقتی موفق هستید اصلا فکر نمی کنید که ممکن است مشکلی وجود داشته باشد،بخصوص اینکه این موفقیت ها شما را بسیار مشعوف کرده است.یکی از اصلی ترین مشکلات این شوق زیاد است که به شما اعتماد به نفس بیش از اندازه می دهد و در نتیجه باعث می شود احتمال وقوع هر اشتباهی را غیر ممکن بدانید.زمانیکه مرتب برنده هستید فمستعد خطاهای بیشماری از جمله گرفتن موقعیت هایی بسیار بزرگتر از حساب خود،تخطی از قواعد و کنار گذاشتن مرزهای احتیاط می باشید. در هر حال بازار به ندرت موافق شماست و این عدم موافقت برای شما گران تمام می شود.
اگر بخواهم معامله گران را بر اساس نتایج کسب شده توسط آنها تقسیم بندی کنم،آنها را به سه گروه تقسیم میکنم:گروه اول که کمتر از ده درصد معامله گران را تشکیل می دهند کسانی هستند که مستمرا برنده هستند و حساب آنها مرتب در حال رشد است.البته نزول های بسیار کوچکی هم در حساب شان وجود دارد که با توجه به طبیعت بازار اجتناب ناپذیر است.
آنها نه تنها یاد گرفته اند که چگونه پول بدست بیاورند بلکه دیگر مستعد خطاهایی که باعث می شوند شخص وارد چرخه رونق و ورشکستگی شود،نیستند.
گروه دوم که در حدود سی تا چهل درصد معامله گران را تشکیل می دهند شامل کسانی می شوند که مرتب شکست می خورند .حساب آنها دقیقا تصویر معکوس حساب گروه اول است.به عبارتی شامل شکست های متوالی به همراه اندک پیروزیهای اتفاقی می باشد.عده ای از آنها علی رغم تجربه زیادی که در معامله گری دارند،طبیعت آن را درک نکرده اند و به روش هایی عادت دارند که موجب عدم موفقیت آنها می شود.
بزرگترین گروه که شامل چهل تا پنجاه درصد معامله گران می شود کسانی هستند که گرفتار چرخه رونق و ورشکستگی شده اند.آنها آموخته اند که چگونه پول کسب کنند،اما هنوز نمی دانند که بدنه اصلی مهارت های معامله گری این است که پولی را که به دست آورده اند،حفظ کنند. در نتیجه حسب آنها مثل قطارهای شهر بازی بالا و پایین می رود.
من با معامله گران با تجربه ای کار کرده ام که ماه های متوالی معاملات موفق داشتند و داشتن پانزده یا بیست معامله موفق پشت سرهم برای آنها غیر عادی نبود.اما از آنجایی که دچار چرخه رونق و ورشکستگی بودند،این موفقیت ها در نهایت به ضررهای بزرگی ختم می شد که نتیجه خودشیفتگی یا خود تخریبی آنها بود.شکست ها نتیجه خودشیفتگی است و مهم نیست که این خودشیفتگی حاصل چندین یا تنها یک معامله موفق باشد.هر کس ظرفیتی برای پیروزی دارد که بعد از آن دچار اعتماد به نفس بیش از حد شده و سکان کار را به جای اندیشه به ذهنی خودشیفته می دهد.
ادامه مطلب را در پست بعد بخوانید…..