09150566946

تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی؟قسمت ۳۶

در ادامه قسمت قبل بخوانید…

 

%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B3%DB%B0%DB%B4%DB%B0%DB%B8 %DB%B1%DB%B7%DB%B2%DB%B5%DB%B3%DB%B4 - تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی؟قسمت ۳۶

 

ریسک پذیری یعنی بدون اینکه دچار هیچ درد و رنجی شویم تمام نتایج حاصل از یک معامله را بپذیریم.یعنی اینکه بیاموزیم طوری راجع به معامله گری و روابط خود با بازار بیاندیشیم که از دست دادن موقعیت،پول و اشتباه کردن به هیچ وجه موجب نشود که مکانیزم دفاعی ذهن مان وارد عمل شده و ما را از جریان بیرون بیندازد.به هیچ وجه نباید بدون در نظر گرفتن عواقب کار خود در معامله ریسک کنیم زیرا هراس از نتایج حاصله روی دریافت ما از بازار و در نتیجه نحوه عملکردمان تاثیر می گذارد و باعث می شود که برای جلوگیری از اتفاق بدی که ممکن است رخ دهد حالتی تدافعی داشته باشیم.من شیوه تفکر ویژه ای را به شما می آموزم که از مجموعه ای از عقاید تشکیل شده به نحوی که شما را متمرکز و در جریان بازار نگاه می دارد.با این دیدگاه شما نه سعی دارید چیزی از بازار کسب کنید نه از چیزی اجتناب می کنید.برعکس؛منتظرید تا بازار خود را هویدا کند و شما از آنچه که بعنوان موقعیت تلقی می کنید بهره لازم را ببرید،شما هیچ گونه محدودیت و توقعی را بر رفتار بازار تحمیل نمی کنید و از هر رفتار بازار،رضایت کامل دارید.

بازار موقعیت هایی را فراهم می آورد که با تحلیل آنها و بدون ترس از اینکه در نهایت چه نتیجه ای در بر خواهد داشت،وارد معامله می شوید.وقتی ترسی وجود ندارد معامله کردن بر اساس سیستمی که دارید،بسیار آسان است.

در این حالت است که می توانید از مهارت ها و تحلیل های خود بهره ببرید و از نهایت پتانسیل خود به عنوان یک معامله گر استفاده کنید. این یک چالش است.چطور ممکن است ریسک معامله گری را پذیرفته باشید و در عین حال احساس ترس و ناراحتی نکنید؟

به عبارت دیگر چگونه ممکن است با وجود اطمینان کامل از احتمال اشتباه و از دست دادن پول،مطمئن به نفس و شاد باشید؟

همان طوری که میبینید،احساس ترس و ناراحتی شما کاملا توجیه شده و منطقی است و برای تمام معامله گران وجود دارد با این تفاوت که مفهوم اشتباه کردن،بازنده شدن،از دست دادن موقعیت و … برای همه یکسان نیست.نحوه تفسیر موقعیت ها و حساسیت های عاطفی متفاوت است.به عبارت دیگر همه از یک چیز نمی ترسند.

ولی جالب اینجاست وقتی ما دچار یک ناراحتی می شویم آن قدر برای ما واقعی به نظر می رسد که بی چون و چرا فرض می کنیم سایرین هم احساس ما را دارند.منظورم را با یک مثال واضح تر بیان می کنم.من با معامله گری کار می کردم که تا سر حد مرگ از مار می ترسید.او یک روز عصر به همراه دختر سه ساله اش به منزل یکی از دوستان می رود.ازقضا فرزند دوستش صاحب بچه ماری بود.البته آن شخص از قضیه آگاه نبود و وقتی که در اتاق نشیمن با دوست خود مشغول گفتگو بود،ناگهان دخترش مار به دست وارد اتاق شده و او از ترس خود را به آن سمت اتاق پرتاب می کند.او به من گفت چیزی که مرا بهت زده کرد ،ترس ناشی از مواجه غیر منتظره با مار نبود بلکه نحوه برخورد دخرتم با مار بود که مرا شوکه کرد.در واقع او انتظار داشت دخترش هم ترس از مار را به ارث برده باشد یا حداقل به طور طبیعی کمی از مار بترسد.من برایش شرح دادم که،دخترش تجربه مخصوص به خود را دارد که هیچ ربطی به تجربیات قبلی پدرش ندارد.

همین انتظار مشتری من در مورد برخورد دخترش با مار را،سایر معامله گران درباره معامله گران برتر دارند.آنها فکر میکنند حرفه ای ها هم مثل خودشان از اشتباه کردن،از دست دادن موقعیت،از دست دادن سود بیشتر و… می ترسند ولی ترس خود را با جرات،اعصابی پولادین و کنترل شخصی منحصر به فرد خود خنثی می کنند.

این استدلال معقول است و هر کدام یا تمام این ویژگی ها می توانند در یک معامله گر برتر وجود داشته باشند.اما درست نیست که عملکرد عالی این معامله گران را به این ویژگی ها نسبت بدهیم.

 

ادامه مطلب را در پست بعد بخوانید…..

🔻🔻🔻🔻🔻
ویرا سرمایه
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *