تغییر روش به تحلیل ذهنی
اگر تحلیل تکنیکال نتیجه بخش است،چرا باید معامله گران توجه خود را از آن به تحلیل ذهنی معطوف کنند؟برای پاسخ به این سوال کافی است از خود بپرسید که چرا این کتاب را خریده اید؟مهم ترین دلیل این است که شما از تفاوت آنچه بدست می آورید با آنچه توقع دارید بدست آورید ناراضی هستید.این مشکل تحلیل تکنیکال است.زمانی که می آموزید الگوها را مشخص کرده و به مطالعه بازار بپردازید در می یابید که موقعیت های متعددی برای کسب سود از بازار وجود دارد.اما مطمئن هستم که همه شما نمی توانید به همان خوبی که بازار را تحلیل می کنید از آن سود بگیرید همچنین سودی که کسب می کنید تدوام ندارد.
مطمئنا موقعیت هایی را تجربه کرده اید که به نمودار قیمت نگاه کرده و با خود گفته اید« هوم به نظر می رسد که بازار صعودی است(یا نزولی،با توجه به موقعیت)»ولی بدون اینکه تحلیل خود را در بازار به کار بگیرید تنها شاهد از دست دادن موقعیت بوده اید.
در واقع بین آنچه در بازار اتفاق می افتد و آنچه شما انجام می دهید ، فاصله وجود دارد.من مشکلاتی از این دست را «شکاف روانشناختی» می نامم که باعث می شود معامله گری ،به یکی از مشکل ترین و رمز آلودترین فعالیت ها تبدیل شود.
پرسش اینجاست :آیا مدیریت معامله کاری انجام شدنی است؟آیا ممکن است انجام معامله هم به همان آسانی تماشا و تحلیل بازار و فکر کردن به موفقیت باشد؟پاسخ این پرسش نه تنها «بله» می باشد ،بلکه این دقیقا همان چیزی است که این کتاب می خواهد به شما آموزش دهد.هدف این کتاب در واقع ایجاد نوعی فهم و درک درونی راجع به طبیعت معامله گری است.که در نتیجه آن، انجام معامله برای شما به قدری آسان می شود که با آرامش و به دور از هر گونه تنشی بازار را تماشا کرده و بلادرنگ بر اساس سیستم خود وارد معامله می شوید.
شاید غیر واقعی و تا حدی هم غیر ممکن به نظر برسد .اما مردمی وجود دارند که هنر معامله گری را دارند و شکاف موجود بین امکانات و عملکرد خود را پر کرده اند.همانطور که انتظار دارید تعداد معامله گران موفق در مقایسه با معامله گرانی که حالات مختلفی از سردرگمی را تجربه می کنند کم است،معامله گرانی که همیشه از این که قادر نیستند سودی مستمر از بازار کسب کنند ،در ناراحتی به سر می برند.
در حقیقت تفاوت بین این دو گروه از معامله گران مانند تفاوت ماه و خورشید است.خورشید و ماه از لحاظ اینکه هر دواز اجرام منظومه شمسی هستند، دارای وجوه اشتراک زیادی می باشند ولی طبیعت آنها مانند تفاوت روز و شب باهم متفاوت است.
هر کسی که وارد حرفه معامله گری می شود میتواند خود را معامله گر بداند.ولی وقتی شما ویژگی های معامله گران موفق را با سایرین مقایسه می کنید متوجه تفاوت های بزرگی می شوید.
فرض کنید رفتن به کره ماه نمایان گر به دست آوردن سودی مستمر از بازار باشد. می توانیم بگوییم که رسیدن به ماه ممکن است ولی سفر بسیار سختی است که تنها اندکی از مردم قادر به انجام آن می باشند با وجود اینکه تمام مردم ماه را می بینند و گاهی آن قدر نزدیک که فکر می کنند می توانند آن را لمس کنند.
ادامه مطلب را در پست تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟ قسمت۴ بخوانید.
