09150566946

تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟

در ادامه پست قبل بخوانید….

 

Demo forex trading 750x460 1 - تحلیل بنیادی،تکنیکال یا ذهنی؟

 

صرف نظر از اینکه چه طرح و برنامه ای دارید،فاکتورهای روانشناختی متفاوتی وجود دارند که وارد بازی شده و باعث می شوند حواس شما پرت شود یا فکر خود را تغییر بدهید یا بترسید و یا بیش از حد مطمئن باشید.به عبارت دیگر باعث می شوند رفتاری نامنظم و غیر قابل پیش بینی و نیز غیرعمدی داشته باشید.وقتی در حال ضرر هستید نمی توانید بدون اتخاذ تصمیمی هوشمندانه از این روند جلوگیری کنید.پایان یک بازی آغاز یک بازی دیگر است و شما با پول بیشتری وارد بازی می شوید.

معامله گری برخلاف بازی است.بازار شما را از معامله بیرون نمی اندازد.اگر خودتان یک ساختار ذهنی مناسب و بر پایه رویکردی مناسب نداشته باشید،تبدیل به یک بازنده منفعل میشوید.یعنی وقتی در حال ضرر هستید درنگ می کنید تا بازار تمام دارایی تان را از شما بگیرد.

یکی از تناقضات بی شمار بازار این است که هر لحظه از آن برای شما هم موهبت است و هم مصیبت است.موهبت است زیرا شاید برای اولین بار در زندگی است که کنترل تمام کارهای خود را برعهده دارید.مصیبت است چون هیچ قانون و مرزی برای هدایت و ساختار بندی رفتار شما وجود ندارد.

ویژگی های نامحدود بازار ما را موظف می کند برای کسب موفقیت های مستمر در بازار با درجات بالایی از اعتماد به نفس و مهار خویشتن عمل کنیم.ساختاری که نیاز داریم تا رفتار خود را با آن کنترل کنیم باید از ذهن ما و از یک تمایل درونی سرچشمه گرفته و تبدیل به یک عمل هوشمندانه شود.اینجاست که بسیاری از مشکلات آغاز می شود.

مشکل:مقاومت در برابر ایجاد قوانین

تا به حال به کسی برخورد نکرده ام که  علاقمند به معامله گری باشد ولی در مقابل ایجاد قوانین مقاومت نکرده باشد.این مقاومت نه تنها واضح و آشکار نیست بلکه به صورت ظریفی مخفی و مبهم است.ما از طرفی معتقدیم که قوانین باید وجود داشته باشند و از طرف دیگر در مقابل ایجاد قوانین مقاومت می کنیم.این مقاومت که گاهی بسیار شدید است،یک منشا منطقی دارد.

عوامل موثر در تشکیل ساختار ذهنی ما نتیجه ارتباطات اجتماعی ما و نیز انتخاب دیگران است.به عبارت دیگر این ساختار در ذهن ما تزریق شده است،نه اینکه از ذهن ما سرچشمه گرفته باشد.در اینجا یک تفاوت مهم وجود دارد.وقتی یک ساختار تزریق می شود به این معنی است که خیلی از انگیزه های سرکوب شده هرگز پاسخ  داده نشده اند و به صورت نوعی سردرگمی ،عصبانیت ،ناامیدی ،گناه یا حتی کینه در ما وجود دارند.

جمع اینگونه احساسات باعث می شود که در مقابل هرچه فکر می کنیم آزادی ما را محدود می کند و نمی گذارد خودمان باشیم،مقاومت کنیم.به عبارت دیگر میل به آزادی بی حد و مرز در معامله گری ،از طرفی آن را برای ما جذاب می کند و از طرف دیگر باعث می شود در مقابل ایجاد قوانین و مرزها مقاومت کنیم.

این موضوع مانند این است که به مدینه فاضله و به آزادی کامل دست یافته ایم و ناگهان شخصی می آید و بر شانه ما می زند و می گوید:« هی ،تو نه تنها  باید برای خود قوانینی وضع کنی بلکه باید به صورت کاملا منضبط از آنها پیروی کنی.»

نیازبه قوانین بسیار منطقی است ولی داشتن انگیزه لازم برای ایجاد این قوانین که در طی عمر سعی در فرار ازآنها داشته ایم ،مشکل است. بسیار سخت است که روی سرشت طبیعی خود پا بگذاریم و از قوانینی سازمان یافته که مدیریت مالی محتاطانه ای را ارائه می دهند پیروی کنیم.البته منظور من این نیست که برای اینکه بتوانید یم معامله گر خوب باشید باید به تمام انگیزه های سرکوب شده خود پاسخ بگویید. من معامله گران زیادی را می شناسم که بدون اینکه پیشینه انگیزه های سرکوب شده خود را اصلاح کنند ،به ابزارهای خوب و منسجمی دست یافته اند.به هر حال سخن من این است که نمیتوان قطعا گفت برای جبران اثرات منفی انگیزه های سرکوب شده و دست یافتن به مهارتهایی که موفقیت شما را به عنوان یک معامله گر تضمین می کند،به چه میزان تلاش و تمرکز نیاز است.

ادامه مطلب را در پست بعد بخوانید…

🔻🔻🔻🔻🔻
ویرا سرمایه
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *